مطالب نیمه شعبان

تابلو مصور مباهله

تابلو مصور مباهله

اگر دقت کرده باشیم بعضی اسم ها به گوشمون آشناست اما دقیقا معنیش رو نمیدونیم. مثل مباهله
مباهله یک اتفاق خیلی بزرگ توی تاریخه که نزدیک 1400 سال پیش اتفاق افتاد و خیلی ها کارهایی کردن تا این اتفاق مهم از یاد مردم بره .
مباهله مال زمانی که دین بیشتر مردم مسیحیت بود. مسیحیتی که حضرت عیسی علیه السلام رو پسر خدا میدونستن .
خوب توی زمان الان شما می دونید که مرکز مسیحیت کجاست؟ مرکز مسیحیت الان واتیکانه. مسیحی های اون زمان هم یک شهر رو که از همه لحاظ اوکی باشه بعنوان مرکز خودشون انتخاب کردن به اسم نجران.

نجران یک شهر خیلی خوش آب و هوا و از همه مهم تر دارای یک اقتصاد خیلی خوب بوده که از طرف ابر- قدرت های اون زمان مثل قیصر روم مورد حمایت بوده . و زمان زیادی از پیروزی مسیحیان بر یهودیان نگذشته بود که نامه دعوت به اسلام پیامبر به اسقف اعظم نجرانیان رسید. اسقف که با خواندن نامه هراسان شده بود، دستور داد که ناقوس ها رو در شهر و اطراف به صدا در بیاورن و مجلس بزرگی متشکل از عام و خاص در کلیسای بزرگ شهر تشکیل شد.


همه مردم در کلیسا جمع شده بودند و اسقف شروع به خواندن نامه کرد.

بسم الله الرحمن الرحیم

من محمد ابن عبدالله شما را از عبادت بندگان خدا به عبادت خدا دعوت می کنم. اگر نپذیرفتید باید جزیه بدهید اگر نه آماده جنگ شوید.

نجرانیان قوم قدرتمند و بسیار مغروری بودند که فقط خودشان را درکل دنیا خداپرست می دانستند و برایشان خیلی عجیب بود که پیامبر آنها را به خدا پرستی دعوت کرده بود. چند نفر از پهلوانان آنها گفتند که جنگ می کنیم و مردم با آنها یک صدا شدند. اما حارثه که دانشمند بزرگ آنها بود به آنها توضیح داد که اگر یک لحظه انتخاب اشتباهی بکنند ممکن است برای همه مسیحیان عواقب بدی دشته باشد و آنها رادعوت به آرامش کرد و به آنها گفت که حضرت مسیح به آمدن این پیامبر بشارت داده که حارثه بخشی از انجیل را خواند. خدا به حضرت عیسی می فرماید: پیامبری می آید که بهترین مخلوق من است و از نسل او پسری می آید که دنیا را پر از عدل و داد می کند.

اسقف به حارثه گفت: من شنیدم که این مرد پسری ندارد پس او پیامبر موعود نیست.

در اینجا حارثه دستور به آوردن کتاب کبیر را داد که صحیفه تمامی پیامبران در آن بود.


کتاب کبیر با تشریفات خاصی آورده شد و حارثه شروع به خواندن آن کرد. ای آدم احمد از فرزندان توست و پسر عمویش وصی و جانشین اوست و دخترش سرور زنان عالم است و نسل او از پسران دخترش ادامه می یابد.

اسقف سوال دیگری از حارثه پرسید که چگونه می شود نسل کسی از دخترش ادامه یابد؟

حارثه گفت: همان جور که ما عیسی را نسل عمران از طرف مریم می دانیم.


نجرانیان تصمیم می گیرند که برای صحبت با پیامبر به سمت مدینه حرکت کنند. نجرانیان قبل از رسیدن به مدینه بهترین لباس های خود را پوشیده وبا بهترین اسب ها وشتران وارد شهر می شوند تا همان اول همه را مجذوب خود کنند اما پیامبر اجازه ندادند تا آنها با ایشان صحبت کنند. نجرانیان که سردرگم بودند با پرس و جو از مردم نزدیکترین فرد به پیامبر را یعنی امیر المومنین علیه السلام را پیدا کردند و از ایشان پرسیدند که چرا پیامبر اینکار را کرد؟ حضرت فرمودند: که او پیامبر خداست و هیچ علاقه ای به این زینت های دنیایی ندارد. شما چگونه به خود اجازه می دهید که با این لباس ها به پیش او بروید؟ لباس های معمولی خود ا ر به تن کرده بعد به پیش او بروید.

نجرانیان به هنگام ظهر به خدمت پیامبر در مسجد رفتند و آنها از پیامبر خواستند که به ایشان اجازه دهد آنها عبادت مخصوص خودشان را انجام دهند و ناقوس هایشان را در مسجد مسلمانان بزنند که پیامبر به آنها اجازه دادند و پس از نمازشان از پیامبر 3 روز مهلت خواستند تا با شهر و دین مردم آشنا شوند.


بعد از 3 روز همه در مسجد جمع شده بودند مسیحیان در یک طرف و پیامبر خدا و حضرت امیر المومنین علیه السلام در طرف دیگر. اسقف سوال اول خود ا ر اینگونه پرسید که:ای محمد دعوت تو به توحید حرف تازه ای نیست اجداد ما خیلی قبل تر از تو یکتا پرست بودند و دعوت حضرت مسیح را قبول کردند. پس چگونه تو ما را به توحید دعوت میکنی؟

پیامبر فرمودند: شما چگونه خود را یکتا پرست می دانید در صورتی که عیسی را پسر خدا می دانید؟

اسقف به پیامبر اینگونه جواب داد: آیا میدانی پدر موسی کیست؟پیامبر فرمودند او پسر حضرت عمران است. اسقف گفت: آیا می دانی پدر یوسف کیست؟ پیامبر فرمودند: او پسر حضرت یعقوب است. اسقف گفت: ای محمد اصلا نام پدر تو چیست؟ پیامبر فرمدند: عبدالله. اسقف گفت: حالا بگو ببینم نام پدر عیسی چیست؟ او چگونه آفریده شد؟ مگر غیر از این است که خدا پدر اوست؟

پیامبر بعد از مکثی کوتاه آیه ای را که همان جا به ایشان وحی شدرا خواندند. همانا خلقت عیسی همانند خلقت آدم است. خداوند او را از خاک آفرید و به او گفت باش و او نیز شد(کن فیکون).

آنان از سخن حق و درست پیامبر تعجب کردند اما آن را نپذیرفتند و شروع به لجبازی کردند تا این که پیامبر آیه دیگری از جبرئیل همان موقع برای پیامبر آورده بود خواندند. بیایید تا من و شما پسران و دختران و جان هایمان را بخوانیم و بیاوریم و علیه یکدیگر دست به دعا برداریم تا خدا نفرینش را بر دروغگویان قرار دهد.


شب قبل از مباهله حارثه که در دلش مسلمان شده بود به نجرانیان گفت که سخنان پیامبر را قبول کنند و مباهله نکنند اما نجرانیان به حرف های او گوش نکردند. حارثه که لجبازی آنها را دید به آنها گفت: پس اگر او با اصحابش آمد با او مباهله کنید اما اگر با خانواده و عزیزانش آمد با او مباهله نکنید.

صبح روز بعد پیامبر از خانه عایشه بیرون آمدند اما او راهمراه خود نیاوردند و به سمت خانه حضرت زهرا سلام الله علیها ا ره افتادند و از ایشان و همسرشان و فرزندانشان خواستند ایشان را همراهی کنند. در مدینه هوا صاف بود و باد آرامی می آمد اما با ورود اهل بیت علیهم السلام به محل مباهله ناگهان باد شدیدی شروع به وزیدن کرد و ابر سیاه و بزرگی از دور نمایان شد که به سرعت به سمت آنها می آمد.

نجرانیان که این دو صحنه  رادیدند به حارثه خواهش کردند تا با پیامبر صحبت کند و ایشان را منصرف کنند و راه دیگری به آنها پیشنهاد کنند. پیامبر با خوشرویی پذیرفتند و حضرت امیر المومنین علیه السلام را مامور نوشتن صلح نامه کردند که مسیحیان باید سالی 2 بار به مدینه بیایند و با تشریفات خاصی جزیه بپردازند تا که همه بدانند دین برتر کدامست و چگونه مسیحیان از پیامبر و دخترشان وجانشان و پسرانشان شکست خوردند.


امام رضا علیه السلام می فرمایند بالا ترین فضیلت قرآنی امیرالمومنین علیه السلام آیه مباهله است. از ایشان می پرسند که چرا اینگونه است؟

حضرت می فرمایند:
چون تنها جایی است که امیرالمومنین علیه السلام جان پیامبر و خود پیامبر نامیده شده اند.

در آیه مباهله داریم که ابناءنا که هممون می دونیم یعنی امام حسن و امام حسین علیه السلام و نساءنا که هم مختص حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است. اما انفسنا که یعنی جان هایمان کیست؟غیر از حضرت زهرا و حسنین علیهم السلام چه کسی همراه پیامبر بود؟

این امام اول ما بود که بعنوان جان پیامبر در قرآن نام برده شده. فقط حضرت علی علیه السلام هستند که خدا در باره ایشان فرموده اند او عین و مثل و جان پیامبر است.

خوب حالا یک سوال دیگه خدایی که بهترین مخلوقش رو برای رسوندن دینش برای مردم میاره آیا برای بعد از فوت پیامبرش برنامه ای نداره؟؟؟؟ خوب حالا به نظر شما چه کسی لایق جانشینی پیامبر رو داره؟

شما درست فکر می کنید. کسی که دقیقا مثل پیامبر باشه، بعد ازفوت پیامبر خلیفه دوم اهل تسنن که می دید نجرانیان سالی دوبار با تشریفات جزیه می پردازند و این مسئله باعث یادآوری مباهله می شد و مردم یادشون می آمد که پیامبر چه کسانی را برای مباهله آورد و چه کسی جان پیامبر بود. با حسادت نجرانیان را از نجران بیرون کرد تا دیگر آنها جزیه نپردازند و مردم این قضیه را فراموش کنند.


هر داستانی یک پابان خوشی دارد اما پایان خوش ما هنوز نیامده همه ی ما اینجا با هم جمع شدیم تا نگذاریم این قضیه فراموش بشه.
مباهله وارث دارد و وارثش همون مردی هست که از نسل پیامبر وامام حسین علیه السلام و همون مردی هست که خدا در صحیفه حضرت آدم و صحیفه تمامی انبیاء به اون بشارت داده که دنیارو گلستان میکنه.
اون مرد امام زمان من و شما است که براش دعای فرج می خونیم اما الان انقدر غریب شده که دیگه کسی سراغی ازش نمیگیره تا چند روز.
دیگه محرمه و همه ی ما برای امام حسین علیه السلام عزاداری می کنیم. بیایید تو این شب و روز های عید یک قولی به هم بدیم. قول بدیم که بعد از اینکه برای امام حسین عزاداری کردیم، برای فرج اون آقا دعا کنیم. چون خودشون گفتن که هرکس بعد از گریه بر سیدالشهدا برای فرج من دعا کند، من برای او دعا می کنم. دشمنان امام زمان فرج ایشونو خیلی دور می بینند.
اما ما روزی که ایشون میاد رو نزدیک می بینیم. اون روز خیلی نزدیکه. نزدیک تر از یک چشم به هم زدن. اون روزی که اون میاد و همه مسیحیان دنیا می بینند که خود حضرت عیسی علیه السلام پشت سر او نماز می خونه و اون روزیه که سرانجام صلیب می شکند.
اللهم عجّل الولیّک الفرج

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *